شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
زفرط معصیت آهم به سینه کاری نیست میان آیـنـهام نـقـشی از نگـاری نیست
قــسـاوت دل آلــوده،کــاردسـتــم داد دگر ز دیدهام اشک زلال جاری نیست
تماممُلکجهانرا بگرد وخوبببین کهرو سیاهترازمن گناهکاری نیست
همهجوارح من باگـناه مأنـوس است گرسنگی وعطش رسم روزه داری نیست رفاقتمن وتورنگ وبویدیگرداشت بهحال وروزدلم جای آهوزارینیست؟
بـیا و بیادبـیهـای مرا نـدیـده بگـیر بهغیر جود و کرم ازتوانتظاری نیست
تمام دل خوشی من محبّت عـلی است زهیچ کس به جزآقا امید یاری نیست
حـرام بـاشد اگر روبه غـیـراوبـزنم کریمتر زعلیهیچ سفرهداری نیست
سگ قـدیـمـی دربـار شـاه لـو کـشـفـم بهجز مقابل شه جای خاکساری نیست
قـسـم به چـادر خـاکی برای حفظ ولا شبـیه مادرسادات جـاننـثاری نیست خوشا بهحال کسانیکه با بصیرت محض حمایت از ولی امرشان شعاری نیست
مدال عشق حسین است سینههای کبود حریف سینۀ ما شعلههای ناری نیست
به گریه بهر حسین یار مادرش هستم زهجرکربوبلایش به دل قراری نیست
خـدا ز سـوز دل زیـنـب آفـریـده مـرا به نام سیـنـهزن کـربـلا خـریـده مـرا